آموزشآموزشهای سینمایی
با حضور مستندساز هندی؛ نشست تخصصی «اخلاق در مستندسازی» برگزار شد
نشست تخصصی «اخلاق در مستندسازی» با حضور سوراو سرنگی، مستندساز هندی در دومین روز از هفتمین جشنواره بین المللی فیلم شهر، جمعه 28 تیر در سالن 5 پردیس سینماگالری ملت برگزار شد.

به گزارش بلاگ سینمامارکت، سوراو سرنگی مستندساز هندی با بیان اینکه از حضورش در ایران خوشحال است گفت: من از شهر کلکته هند به اینجا آمدم. من فیلم دیدن به شکل جدی را از دوران دانشگاه شروع کردم و فیلمهای کلاسیک و معروف هند، اولین فیلمهایی بودند که به سراغ آنها رفتم و از آنجا کارم در حوزه سینما را آغاز کردم.
وی ادامه داد: اما متاسفانه کالج را رها کردم و به مدرسه فیلم رفتم. البته فکر میکنم کار درست را انجام دادم و به همین دلیل است که به هر حال من الان اینجا هستم. من فیلمهای داستانی و مستند بسیاری دیدهام، اما ویژگی که باعث میشود فیلمهای مستند واقعی به نظر برسند را بیشتر دوست دارم.
سرنگی با اشاره به واقعی بودن زندگی آدمها گفت: فیلمساز مستند سعی میکند با نشان دادن واقعیتهای زندگی افراد، این تجربیات را منتقل کند و در اختیار دیگران بگذارد. ما هم در فیلمهای سینمایی و هم فیلمهای مستند به واقعیتها تکیه داریم ولی سینمای مستند از این نظر که زندگی واقعی مردم را نشان میدهد برایم جذابتر است.
او ادامه داد: در سینمای مستند واقعیت زندگی از دید یک نفر از طریق لنز دوربین منتقل میشود. امروز میخواهم برای شما فیلم «بلال» را نشان دهم که خودم آن را ساختهام. این فیلم مستند بلند است و ما برای پخش در این کارگاه کمی آن را کوتاه کردیم.
سرنگی درباره فیلم «بلال» توضیح داد: این فیلم درباره کودک سه ساله ایست که پدر و مادرش نابینا هستند. من با این کودک سه ساله به صورت کاملا تصادفی آشنا شدم. وقتی بلال هشت ماهش بود، شخصی او را همانطور که با بچه ها بازی میکنند به بالا پرتاب میکرد و بلال این کار را دوست داشت.
او ادامه داد: یکبار وقتی پدرش این کار را انجام میداد، نتوانست او را بگیرد و سر بلال به زمین خورد. من با پدر و مادر بلال از قبل آشنا بودم ولی چیزی درباره بلال نمیدانستم. من سرکار بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت تختی در بیمارستان برای شخصی بگیر. وقتی من از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است، به من گفت فعلا تخت را بگیر. بعد از گرفتن تخت به بیمارستان سر زدم و دیدم کودکان بسیاری در این بیمارستان بستری هستند. بالاخره توانستم مادر بلال را ببینم و متوجه شدم دست بلال شکسته است. به بلال خندیدم، او هم به من خندید و ارتباطی بین ما برقرار شد.
سرنگی درباره بلال گفت: من کنار تخت بلال رفتم، او صدایی درآورد. او میخواست مادرش را متوجه کند که شخص دیگری در اتاق است. آن لحظه برایم خیلی عجیب بود، چون امکان نداشت یک کودک هشت ماهه متوجه باشد که مادرش نابیناست. آنجا بود که دری به روی من باز شد.
این مستندساز هندی درباره سختیهای ساخت مستند «بلال» توضیح داد: برای من ساخت این مستند به لحاظ رعایت مسائل اخلاقی سخت بود. چون آنها نابینا بودند و نمیتوانستند مانند افراد بینا مطلع روند کار من باشند.
او با نمایش عکسی درباره این فیلم گفت: این عکس کمی ناراحت کننده است ولی بحثهای زیادی با خودش داشته است. اسم این عکس «کودک و لاشخور» است. در سال ۱۹۹۲ متوجه شدم این عکس در سودان در جریان جنگ داخلی گرفته شده است. به خاطر آن جنگ قحطی شدیدی در این شهر شکل گرفت و مداخله بین المللی بسیار سخت بود. چون سودان اجازه نمیداد از بیرون کسی به داخل بیاید.
سرنگی ادامه داد: سازمان ملل و یونسکو تلاش کردند تا کمپهای غذا در سودان داشته باشند و فقط چند عکاس اجازه داشتند به آنجا رفته و عکس بگیرند. یکی از این عکاسان از پسری عکس گرفت که سعی میکرد خودش را به سمت کمپهای غذای یونسکو برساند. این عکس به سرعت معروف شد و تمام دنیا این عکس را دیدند. از تمام کشورها کمکهایی برای مردم کشور سودان جمع شد.
او با اشاره به وضعیت عکاس «کودک و لاشخور» گفت: بسیاری از مردم با این عکاس تماس گرفتند و از او پرسیدند برای این پسربچه چه کار کردی و او توضیح داد من وقتی نداشتم و به سرعت به خانه بازگشتم. فردی به او گفت فکر میکنم در این عکس دو کرکس وجود دارد. این عکاس با شنیدن این حرف بعد از چهارماه خودکشی کرد. چون به این بچه کمکی نکرده بود. این داستان بسیار متاثرکننده است ولی وقتی کسی مثل من میرود به سراغ ساخت سوژههایی مثل «بلال» باید به این موضوعات توجه کند.
سرنگی افزود: من زمان بسیاری را با سوژههای مستندهایم میگذرانم به همین دلیل اعتمادی بین من و شخصیتها شکل میگیرد که منجر به یک فیلم میشود.