اخبارجشنواره سینما حقیقتفضای مجازی
جانستان افغانستان
واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت
دوازدهمین سال حقیقت هم تمام شد؛ شلوغتر و البته ضعیفتر از هر سال، بدون حتی یک فیلم فوق العاده که تا سالها آدمها و اتفاقاتش رهایت نکنند.
جشنواره حقیقت، خواسته یا ناخواسته، هر سال درگیر یک تم است.چیزی شبیه رنگ سال! سال گذشته،تم جشنواره تاریخ بود؛ یک روایت جدید بر اساس ذائقه کارگردان یا به زبان ساده، تحریف تاریخ، فیلمهایی که آمده بودند تا زشتها را زیبا جلوه دهند و زیباییهای ذهنات را به چالش بکشند، بانو قدس ایران، عشق شمعدانیها، اشرف همزاد شاه، رزم آرا؛ یک دوسیه مسکوت و ترور سرچشمه.سالهای قبل هم البته جشنواره خالی از این قبیل فیلمها نبود و امسال هم. نمونهاش، ورس که تشکرنامهای بود از رضاشاه فقید بابت احداث خط آهن ایران که البته کارگردان فراموش کرده بود همان خط شمال به جنوب، عامل اصلی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم شد!
تم امسال جشنواره، در کنار فقر و بدبختی و ناامیدی در ایران، افغانستان بود،اکسدوس، خاتمه، فرشتههاازجنسنورند، هزار و یک زن چون من، رویارویی با اژدها. پنج فیلمی که دیدنشان راه نفس را تنگ میکرد و خفقان و فقر و تحجر، از پشت لنز دوربین، به قلب و مغز مخاطب سرازیر میشد. اما برای منی که در ایران زندگی میکنم، کشوری که همیشه تصویری غلط از آن به دنیا مخابره شده، و برای منی که به واسطه زندگی در مشهد و همسفر شدن با افغانستانیها در جریان سفرهای متعدد اربعین، این هموطنان عزیز را بی واسطه دیدهام، تمام این فیلمها، یک روایت یک سویه جلوه میکنند.فقر و تحجر امروز، و گذشتهی شاد افغانستان در فرشته ها…،پدری مذهبی که بیهیچ مانعی بارها به دخترش تجاوز کرده در هزار و یک زن، مهاجرین دروغگوی اکسدودس، پشتوهای معتاد و متحجر و بددهان و دختر توسری خور و بدبخت خاتمه،هیچ کدام من را در مقابل افغانستان واقعی قرار نمیدهند.حتی دو زن فعال اجتماعی که در نهایت بعد از رویارویی با اژدهای فرهنگ مردسالار و متحجر جامعه،برای حفظ جان فرزندانشان، علی رغم میلشان مجبور به مهاجرت از زادگاهشان میشوند هم همه افغانستان نیست.
تجربه بیواسطه من، این مردم را، مردمانی نجیب و شریف یافته که مثل تمام ملیتها، خوب و بدشان در هم است و تمرکز تنها روی یک جنبه، انسان را از یک قضاوت منصفانه دور میکند. علاوه بر اینکه میدانم فقیرترین شهرها هم زیباییهایی دارند. برای من همچنان،بهترین مستند در رابطه با افغانستان”تنها میان طالبان” است که گرچه در روایت ابتر مانده، اما تلاش میکند تمام فرضیات ذهنمان را به هم بریزد و از درون این جامعه و با منطق خودشان، تحلیلگر اتفاقات باشد.
تماشای پنج مستند افغانستانی در دو روز اما، یک نتیجهگیری واحد هم داشت، تنها راه پیشرفت افغانستان وحدت مردماناش است و ایستادن و دلسوزی کردن برای خودشان و کشورشان. ارادهای بیرون از خود جامعه به کمکشان نخواهد شتافت. نتیجهگیری ای که قطعا برای ایران هم یکسان است و راهگشا.