فیلم شناسینقد فیلم
«شعله ور» هم سینماست و هم ایران است
«شعلهور» فیلمی است که قوت فرمی و داستانی دیگر آثار نعمتاله را ندارد امّا جلوتر از خیل وسیعی از آثار سینمای آپارتمانی طبقه متوسط تهران است.
از ویژگیهای سینمای حمید نعمتاله، سر ذوق آوردن مخاطبانش است. او این کار را یکبار با «بوتیک» دفعه بعد با «بیپولی» و «آرایش غلیظ» در ادامه و درقاب تلویزیون با «وضعیت سفید» و همین سال گذشته با «رگ خواب»انجام داد. حال این بار نعمتاله با «شعله ور» و همان تیم مقدم دوست، شفیعی فیلمی ساخته است که بعد از چندین بار تدوین به روی پردهی سینماها آمده است.
«شعله ور» فیلمی است که قوت فرمی و داستانی دیگر آثار نعمتاله را ندارد امّا جلوتر از خیل وسیعی از آثار سینمای آپارتمانی طبقه متوسط تهران است. «شعله ور» هم سینماست و هم ایران است. درد دارد و انسان، اخلاق و زندگی مسئلهی آن است.از نفسانیت، تزلزلهای اخلاقی و بازگشت انسان مدرن بیهیچ شعار و یا عرفانزدگی سخن میگوید.
نقطه ضعف «شعله ور» از آن جایی آغاز میشود که مخاطب با یک داستان از هم گسیخته و چندپاره مواجه شده و عمق روابط آدمها در فیلم برایش ملموس نمیشود. به عنوان مثال نوع ارتباط شخصیت اصلی داستان (امین حیایی) با مادر، پسر و همسرش و دلیل فراری بودن او از نگهداری فرزند خود، در چند مونولوگ خلاصه شده و کمکی به ساختن شخصیت اصلی داستان برای پیش برد اتفاقات بعدی داستان نمیکند.
شخصیت مرد غواص در فیلم که بخش مهمی از فیلم در مواجهه و حسادت شخصیت اصلی داستان با او ایجاد میشود، قابل درک نیست. یعنی از نوع انتخاب بازیگر تا گریم و دیالوگهای این شخصیت برای مخاطب قهرمانی ساخته نمیشود تا حسادت امین حیایی به او قابل فهم باشد.
در کل میتوان «شعله ور» را یک فیلم متوسط از یک کارگردان درجه یک توصیف کرد که موسیقی، تصاویر خیره کننده و بازی خوب امین حیایی جایگزین شلختگی فیلمنامه نمیشود.
به تعبیری «شعله ور» یادآور این جملهی آکیرا کوروساوا است: یک فیلمنامه خوب را اگر به یک کارگردان خوب دهید می تواند به شما یک شاهکار تحویل دهد. همان فیلمنامه را اگر به یک کارگردان متوسط دهید می تواند فیلم قابل قبولی بسازد ولی اگر فیلمنامه بد باشد ، یک کارگردان فوق العاده هم نمیتواند فیلم خوبی بسازد.