جشنواره سینما حقیقتفیلم شناسینقد فیلم
نقدی بر مستندهای لسک، چی دا و چند نفر از ما
نقدی بر مستندهای «لسک» ساخته محمدرضا وطن دوست، چند «نفر از ما» ساخته هادی معصوم دوست و مستند «چی دا» ساخته محسن کولیوندی از آثار بخش مسابقه ملی جشنواره سینماحقیقت
مستند «لسک» ساخته محمدرضا وطن دوست
لسک یعنی حلزون و استعاره از انتظار و صبر دارد. زن و شوهری که در دوران نامزدی خود به خاطر اسارت شوهر(که در دقایق پایانی مشخص میشود و تا قبل از آن تعلیق بسیار خوبی در مستند ایجاد کرده است) ده سال از یکدیگر دور هستند و زن با صبر و شکیبایی در انتظار همسر خود میماند.
مستند لسک به شدت داستانی است و مشکل اصلی آن روایت است. در مستند اثری از صحبت شخصیتها نیست و آنچه راوی (رقیه،همسر آزاده) میگوید متنی است که کارگردان به او داده که هر چیزی میتوانست باشد.
کارگردان به مخاطب خود اجازه نمیدهد رقیه را بشناسد. اینکه رقیه حرف میزند یا هر زن دیگری، فقط در مقایسه صدای راوی با صدای رقیه در تشهد نماز مشخص میشود. این عدم ارتباط با راوی، سبب میشود مخاطب همواره دیواری از شک داستانی بودن مستند، بین خود و اثر بکشد.
مخاطب این احساس را خواهد داشت که کارگردان متنی را از قبل تنظیم کرده و بر اساس آن دوربینش را روشن و برایش تصویر جمع کرده است که این روند بر مستند بودن کار صدمه وارد میکند.
در یکی از سکانسها کارگردان سعی کرده با روشن کردن رادیو و اخبار سیاسی این روزهای کشور، کنایهای به گوشهنشین شدن قهرمانان اصلی این کشور بزند که این سکانس در کنار زیبایی تصاویر طبیعت روستا و سکانس مراقبت از مادر پیر آزاده، از نقاطی است که بر دل مخاطب مینشیند.
مستند «چند نفر از ما» ساخته هادی معصوم دوست
چند نفر از ما مستندی است در خصوص اعتیاد و آسیبشناسی اجتماع در قبال معتادان. اثر در سه فصل ابتدا مخاطب را به معتادان در حال ترک در یک کمپ(بهشت پنهان) نزدیک کرده و سپس به آسیبشناسی یکی از محلات جرمخیز شهر مشهد پرداخته و در فصل آخر ما را با راوی مستند(محمد) آشنا میکند.
راوی در جریان مستند، متنی اثرگذار و پر از تمثیلات زیبا را روایت میکند و وقتی در قسمت نهایی با او و روحیه هنر دوست و حرفهای پخته و از دل برآمدهاش آشنا میشویم، حرفهایش به دلمان مینشیند و راویت را (هرچند متعلق به کارگردان باشد) متعلق به خود او میدانیم و این یکی از نقاط قوت مستند است که در بسیاری از آثار مشابه یافت نمیشود.
معتادان از فضای نامناسب اجتماع و محلات خود و تدابیر ناکارآمد مسئولین میگویند که این خود نشانگر این است که این قشر به راهی که میروند آگاه هستند، اما جامعه چارهای برای او نگذاشته است. هر چند معتادان خودشان را مقصر اصلی روزگارشان میدانند.
مخاطب دوربین را از لباس یک مددکار اجتماعی که مات و مبهوت به حرفهای معتادان گوش میدهد میبیند، که این نوع بیان نیز صرفاً شنونده بودن کارگردان و دوربین را نشان میدهد که یکی از نقاط قوت مستند است.
مستند «چی دا» ساخته محسن کولیوندی
مثل مادر(چیدا) حکایت زندگی یک مادر است. مادری که به شدت به فرزندش وابسته است و این وابستگی در حدی است که پسر به خاطر ماندن در کنار مادر ازدواج نمیکند.
یکی از قویترین نقاط قوت اثر نوع روایت مستند است. کارگردان در جایجای مستند نشان میدهد راوی(قدم خیر) هرچه میگوید از دل میگوید نه از روی متن کارگردان.
بار اصلی جذابیت مستند را سوژه آن به دوش میکشد. اما هوشمندی و شاعرانگی کارگردان نیز این جذابیت را بیشتر میکند. کارگردان موقعیتهایی خلق میکند تا رابطه محبت فرزند و مادر عمق خود را نشان دهد.
یکی دیگر از هوشمندیهای کارگردان مخفی کردن ماهیت فیلمبرداری و دوربین فیلمبرداری است که سبب میشود قدمخیر آنگونه باشد که هست و فقط تصور کند که از او عکس میگیرند.
چیدا مستند خوش ساخت و جذابی است و از روایت روزمره این مادر و فرزند جلوتر نمیرود و حتی به پسر هم اجازه صحبت و گلایهای نمیدهد.