فیلم شناسینقد فیلم
نقد فیلم «تاریکترین ساعت» به کارگردانی جو رایت
«تاریکترین ساعت» که به وقایع زندگی «وینستون چرچیل» نخستوزیر بریتانیا در نخستین روزهای صدارت در اوایل جنگ جهانی دوم میپردازد، از آثار مهم فصل جوایز سال گذشته سینمای جهان بود و موفقیتهای زیادی را هم کسب کرد.

فیلم سینمایی «تاریکترین ساعت» که به وقایع زندگی «وینستون چرچیل» نخستوزیر بریتانیا در نخستین روزهای صدارت در اوایل جنگ جهانی دوم میپردازد، از آثار مهم فصل جوایز سال گذشته سینمای جهان بود و موفقیتهای زیادی را هم کسب کرد.
فیلمنامه «تاریکترین ساعت» هرچند کارآمدی خود را در ارتباط با مخاطب نشان داده، اما در استفاده از طنز، کمی افراط کرده است؛ تا جایی که ژانر فیلم را میتوان به کمدی نزدیک دانست. در بخش فیلمنامه نیز آنقدر توجه نویسنده به شخصیت اصلی بوده که از دیگران به کلی غفلت کرده است. هرچه شخصیتپردازی «چرچیل» عالیست و «پادشاه» خوب،اما بقیه شخصیتها عملاً چیزی جز یک تیپ نیستند. دختر تایپیست شخصیتپردازی کاریکاتورگونهای دارد و تنها چیزی هم که از «لرد هالیفکس» میدانیم، اصرار او بر مذاکره است، نه هیچ چیز دیگر. مضافاً به نظر میرسد دختر تایپیست تنها برای کمک به شخصیتپردازی هرچه بهتر «چرچیل» به فیلم اضافه شده و چیزی به قصه اضافه نمیکند.
در زمینه نقشآفرینی، کارگری اولدمن که با جوایز فراوانی نیز تقدیر شده، بینقص است. عصبیتِ ابتدا، بیخیالیِ میانه و دودلیِ اواخر فیلم، به خوبی در نگاه بازیگر هویدا شده و چشمان او به کمک حالتهای مختلف دهانش، زیر چهرهپردازی سنگین، کارایی خود را در انتقال موفق حس حفظ کردهاند. با وجودی که به دلیل تمرکز کامل قصه روی شخصیت «چرچیل»، بازی سایر بازیگران فیلم از اهمیت چندانی برخوردار نیست، اما تقریباً همگی آنها حضوری استاندارد جلوی دوربین دارند. رد پای کارگردان را در بازی استاندارد بازیگران اصلی و مکمل فیلم میتوان مشاهده کرد.
عوامل فنی پشتصحنه در «تاریکترین ساعت»، در بالاترین سطح حرفهای قرار دارند و نتیجه خارقالعادهای هم گرفتهاند. بدون تردید اگر نقش چهرهپردازی، طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری و موسیقی در موفقیتهای فیلم، بیشتر از فیلمنامه و کارگردانی نباشد، کمتر نیست. کافیست چهره واقعی گری اولدمن، استفان دیلان و بن مندلسون را با «وینستون چرچیل»، «لرد هالیفکس» و «جرج ششم» مقایسه کنید؛ آن وقت متوجه چهرهپردازی فوقالعاده «تاریکترین ساعت» میشوید. همچنین طراحی صحنه و لباس که نقش اصلی را در فضاسازی اثر ایفا کرده است و فیلمبرداری روان و پرمعنای فیلم. به همه اینها اضافه کنید انتخاب هوشمندانه موسیقی ایتالیایی برای پرتره پر از لحظات کمیکِ یک سیاستمدار انگلیسی.
در حوزه کارگردانی باید گفت، جو رایت که پیشتر چندین اثر تاریخی ساخته، در «تاریکترین ساعت» که فضایی سیاسی و حکومتی دارد، عمیقاً تحتتأثیر اتمسفر و لحن «سخنرانی پادشاه» تام هوپر بوده است. با این حال او در این گرتهبرداری، موفق عمل کرده و علاوه بر جلب رضایت مخاطب، اثر انگشت خودش را هم بر جا گذاشته است. فیلم از نظر حجم هنرور و سختیهای معمول فیلمبرداری آثار تاریخی، سکانسهای آنچنان سختی ندارد و کارگردان هم میزانسن پرزحمتی برای فیلمش تدارک ندیده است. به علاوه سکانسهای مهم مترو، کابینه بیرونی و مجلس عوام در اواخر فیلم، از نظر کارگردانی صحنههای درخشانی محسوب نمیشوند ولی مانند کلیت اثر، برانگیزنده از آب درآمدهاند.
در مجموع اگرچه کارگردانی و فیلمنامه «تاریکترین ساعت» عالی نیست، اما به مدد نمایش حرفهای عوامل فنی پشتصحنه و همچنین بازیگر نقش اصلی، فیلم نمایشی در سطح یکی از مدعیان فصل جوایز داشت و موفقیتهای زیادی به خود اختصاص داد؛ موفقیتهایی که شایسته آن بوده است.