فیلم شناسینقد فیلم
نقد فیلم «حمال طلا»: زمانی برای پولداری اسبها
نقدی بر فیلم سینمایی «حمال طلا» ساخته تورج اصلانی با بازی سعید آقاخانی از آثار بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

«حمال طلا» دومین فیلم سینمایی ساخته تورج اصلانی است که به زعم هیات داوران جشنواره فیلم فجر به عنوان اولین فیلم سینمایی یکی از کاربلدترین فیلمبردارهای سینمای ایران محسوب شد و در بخش اصلی جشنواره نیز حضور دارد.
تورج اصلانی در کارنامه پربارش به عنوان مدیر فیلمبرداری، آنقدر آثار رنگارنگی دارد که از او انتظار هرگونه فیلمی با هر ژانری میرفت اما «حمال طلا» نشان میدهد او ادامه دهنده جریانی است که قبل از انقلاب با فریدون گله شروع شد و پس از انقلاب با جعفر پناهی و بهمن قبادی ادامه پیدا کرد و سامان سالور تا اندازهای سراغ آن رفت و امروز، محسن امیریوسفی بهترین پرداخت به چنین سوژههای شهری با رگههای کمیک را در کارنامهاش دارد.
تورج اصلانی در «حمال طلا» بیشتر وامدار نگاه حاکم بر فیلمهای سینمایی بهمن قبادی و ساسان سالور است که البته با هر دوی آنها همکاری داشته است. «حمال طلا» یک ایده مرکزی و جذاب دارد. جست و جوی الماس توسط دو کارگر آسمانجل و مفلوک در میان انبوهی از فاضلاب انسانی. ایدهای که کارگردان و همکار فیلمنامهنویسش نتوانستهاند در ۹۰ دقیقه، فراتر از همان ایده بروند و رویدادها و خرده داستانهای مکمل کنندهای به آن اضافه کنند.
زمانی که ایده اولیه فیلم یعنی پیدا کردن الماس به پایان میرسد، فیلم تمام میشود اما کارگردان دست به دامن ایده دیگری میشود و اپیزود جدیدی را شروع میکند تا فیلمنامه عقیمش را نجات دهد که البته نمیتواند. ایده خرید و فروش سکه در آستانه جهش قیمت و حباب بازار که نه تنها فیلم را نجات نمیدهد بلکه با توجه به وضعیت کنونی بازار و آگاهی مخاطب از فضای اقتصادی حاکم بر بازار سکه و طلا، مخاطب در پایان، نه به شخصیتها بلکه به بلاهت فیلمساز میخندد.
اضافه کردن قصه دوم به ایده اولیه فیلم از ابتدا اشتباه بوده، چرا که اگر با چنین رویکردی بخواهیم فیلمنامه بنویسیم، بهتر است با آن سریال بسازیم نه فیلم سینمایی زیرا همه این اپیزودها میتواند قطعه به قطعه اضافه شود و فیلم تا ۹۰۰ دقیقه ادامه پیدا کند. فیلمساز هم که این نکته را متوجه شده، شخصیتهای اصلی را نابود میکند بلکه فیلم راهی برای پایان پیدا کند.