فیلم شناسینقد فیلم
نقد فیلم «شبی که ماه کامل شد»: سلامی نو به کهنههای فیلمفارسی
نقدی بر فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار با بازی الناز شاکردوست از آثار بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

نرگس آبیار نویسنده است و میداند که وجه مشترک سینما و ادبیات این است که در هر دو باید «انسان» خلق کرد. کاراکتری با پوست و گوشت و خون و روح که همدلی مخاطب را برانگیزد و تصمیماتش منطق داستانی و شخصیتی درستی داشته باشد. آثار هنری عموماً با کاراکترهای ماندگاری که خلق میکنند ماندگار میشوند. شکست فیلمهایی با موضوعات ملی و ایدئولوژیک در طول سالیان گذشته دقیقا در جایی اتفاق افتاده که فیلمساز فراموش کرده حتی در ایدئولوژیکترین سوژهها -که ظاهراً همه مردم هم بر آن توافق دارند- باید در جهان فیلم منطق عملکرد شخصیتها کاملاً برای مخاطب روشن باشد و چالش ایدئولوژیک ماجرا به یک بحران و چالش انسانی تبدیل شود تا مخاطب عام را با خود همراه کند.
به یاد بیاورید که در فیلمهای شکستخورده این سالها چطور سازندگان بد بودن-خوب بودن کاراکترها را پیشفرض مخاطب دانسته و هیچ لزومی برای توضیح-نمایش تفکر کاراکترهای منفی قصه و چرایی بد بودن این تفکر به خود ندادهاند. پس ما عموماً با کاراکترهای تکبعدی طرفیم که هیچ وجوه انسانی ندارند.
در «شبی که ماه کامل شد» با وجود نمایش سبعیت گروهک ریگی ما با «عبدالحمید»ی طرفیم که دارای وجوه انسانی است. واقعا عاشق است. اهل خانواده است. اهل شعر و شاعری است. اهل موسیقی است و فیلم درواقع ترسیم سیر تغییر اوست. نه تغییری خلقالساعه و لحظهای مانند نود درصد آثار سینمای ایران. تغییری که مخاطب آن را به درستی درک میکند و نکته هولناک فیلم هم همینجاست.
اینکه هرکدام از ما-مخاطب میتواند یک «عبدالحمید» باشد و این مسیر را از یک شاعرِ عاشق به یک قاتلِ تکفیری به سرعت طی کند. «شبی که ماه کامل شد» به درستی به جای روایت ماجرا از منظر شخصیت اصلی- عبدالمالک ریگی- سراغ یک شخصیت فرعی رفته و داستان را از منظر او روایت میکند. شخصیتی که به درستی یک زن انتخاب شده است تا هم به فضای فکری و کاری سازنده اثر نزدیکتر باشد و هم همدلی مخاطب را بیشتر برانگیزد. این اتفاق برای فیلم حسن دیگری هم دارد. اینکه داستان را از یک قصه لو رفته امنیتی که همه مخاطبین پایان آن و نحوه وقوعش را میدانند به یک داستان بکر و ناگفته در حاشیه داستان اصلی تبدیل کرده است. قصهای که تا انتها تعلیق را در مخاطب حفظ میکند. پیش از این هم در جایی نوشتم که بزرگترین دستاورد «شبی که ماه کامل شد» برای سینمای انقلاب این است که حالا یک الگوی درست برای روایت سوژههای اینچنینی وجود دارد. حالا دیگر میتوان فیلمهایی با موضوعات مهم و ملی را آثاری از پیش باخته تصور نکرد. میتوان با الگو قرار دادن «شبی که ماه کامل شد» مسیر تازهای در پرداخت به مسائل استراتژیک باز کرد.