اسلایدرفیلم شناسینقد مستند
نقد مستند خون بها ساخته میلاد باقری – آژیر ممتد

اگر مخاطب سینمای مستند ایران باشید، حتما به یاد دارید که چندی قبل، مستند خوشساخت و جذاب «اختاپوس»، به کارگردانی مهدی انصاری، مافیای صنعت خودروسازی ایران را زیر ذرهبین قرار داد و ابعاد حیرتانگیزی از اعمال نفوذ در این حوزه پرسود را برملا کرد. «خون بها» به نوعی ادامه راه «اختاپوس» و انعکاس حساسیت و مطالبهگری سینمای مستند ایران، در مواجهه با فساد و موضوعات روز است.
از این جهت، «خون بها» اثری قابل احترام است که در راستای رسالت مورد انتظار از مدیوم مستند گام برمیدارد. همین موضوع به تنهایی میتواند تولید چنین مستندی را، فارغ از کیفیت اجرای آن، توجیه کند؛ چرا که فساد ریشهدار و عمومی در یکی از حوزههای فراگیر و پرمنفعت تولید و اقتصاد کشور، پیش از هر مدیوم دیگری، باید در آینه سینمای مستند منعکس شود که خوشبختانه، لااقل در این زمینه، سینمای مستند ایران تعهد و حساسیت قابل ستایشی از خود نشان داده است.
از منظر شیوه اجرایی، «خون بها» مستند چندان قدرتمندی نیست؛ زیرا نمیتواند خودش را از زیر سایه «اختاپوس» بیرون بیاورد و نگاه منحصربهفرد و شیوه مستقل روایتش را پیاده کند. این مستند از فقر طراحی و انسجام روایت رنج میبرد و بدتر از همه اینکه خبری هم از تفسیر ویژه مستندساز و بازتاب تحلیل و نگاه او نیست.
«خون بها» هرچقدر که در بازنمایی مسئله و اطمینان دادن به مخاطب در مورد وجود فساد در حوزه خودروسازی خوب عمل میکند، در ارائه راهکار و کشف جنبههای تازه واقعیت، منفعل و سردرگم است. قرار گرفتن یکی از نمایندگان مجلس در مرکز این مستند به عنوان مصاحبهشونده اصلی، لطمهای جدی به روایت «خون بها» وارد کرده؛ زیرا مخاطب پیگیر این حوزه، کمابیش در رسانههای مختلف از فحوای سخنان این کارشناس آگاه شده و به دنبال کشف زوایای جدید و شنیده نشدهای از مافیای صنعت خودرو است.
یکی دیگر از نقاط ضعف مستند «خون بها» که بخشی از جذابیت آن را قربانی میکند، رویه باملاحظه و محتاط آن در ذکر صریح و بیپرده نام افراد یا حتی شرکتهاست که با نگاهی خوشبینانه سهلانگاری و با عینک بدبینی، عافیتطلبی یا محافظهکاری تلقی میشود.
مستندساز که به دنبال رمزگشایی از یک فساد گسترده است، به قدر کافی برای کشف سرنخهای این مافیا تقلا نمیکند و با تن دادن به موضوعات انحرافی و فراهم آوردن مجال طرح نقطهنظرات مصاحبهشوندگانی که به وضوح سنگ نهاد خود را به سینه میزنند، عنان کار را از دست میدهد.
نمونه روشن این مشی منفعلانه و ناموجه فیلمساز، زمانی است که در کمال ناباوری، در جستجوی راهکار به پیشنهاد رهاسازی واردات خودرو میرسد و گفتگوهای یک نماینده مجلس در صحن علنی را، با لحنی دراماتیک و تبلیغاتی، چاشنی این پیشنهاد غیرکارشناسی و فکرنشده خودش میکند.
خودروسازی«خون بها» اگرچه در مقام تجربه مسئولانه یک مستندساز جوان اثری آبرومند و قابل ملاحظه به شمار میرود، اما میتوانست با پر و بال دادن و بسط نقاط افشاگرایانهاش، مرزهای کنکاش در یک سیکل معیوب صنعتی را فراتر ببرد.
بدبختانه، این مستند نه در صدد پیگیری پرونده مفتوح و بینتیجه تحقیق و تفحص مجلس برمیآید، نه به سراغ مسئولین قضایی کشور میرود و نه حتی سعی میکند بخشی از مدعیات جناح متهم به رانتخواری را بازتاب دهد.
جای خالی سخنان مسئولان وقت دولت، سران دستگاههای نظارتی کشور و حتی قطعهسازان و تولیدکنندگانی که حاصل کارشان به این وضعیت عجیب در صنعت خودرو منتهی شده، در «خون بها» احساس میشود؛ با وجود این، مطالبه عمومی مبنی بر پیگیری وضعیت خودرو در ایران، به شکلی که در سینمای مستند بازتاب یافته، باید ادامه داشته باشد تا مسئولیت رسانهای مستندسازان به ایجاد تغییرات عینی و سامان یافتن صنعت مذکور منجر شود.