جشنواره سینما حقیقتفیلم شناسینقد فیلم
نگاهی به فیلمهای روز چهارم جشنواره سینماحقیقت
نقدی بر مستندهای «اِکسُدوس» ساخته بهمن کیارستمی و «خاتمه» ساخته هادی زارعی و مهدی زارعی از آثار بخش مسابقه ملی دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت
اِکسُدوس (بهمن کیارستمی) / بخش مسابقه ملی
نام این مستند میتواند وجهی ایهامگونه داشته باشد. اکسدوس (exodus) در معنی واژگانی؛ مهاجرت دستهجمعی، خروج و یا سفر خروج معنا میشود. این واژه به عنوان اسم خاص، نام دومین کتاب عهد عتیق است که به واقعه خروج قوم بنیاسرائیل همراه با موسی از مصر و مهاجرت آنها به کنعان اشاره دارد. تاریخ این مهاجرت به ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. از سویی دیگر واژه اکسدوس به پرده پنجم از ساختار پنج پردهای نمایشنامههای یونان باستان اطلاق میشود. این پرده پایان تراژدی است که پس از آن دیگر بازیگران و گروه همسرایان برای خواندن آواز دستهجمعی به روی سن نمیآیند. این پرده پایانبندی و نتیجهگیری تراژدی است. مستند اکسدوس درباره اتباع افغان و مسائل مربوط به خروج و صدور کارت و پاسپورت برای آنهاست. از سویی هم معنی خروج دستجمعی را در خود دارد و هم برشی از شرایط و احوالات تراژیک مردم افعان است که نه در غربت دلی شاد و نه رویی در وطن دارند. اکسدوس پرده پایانی تراژدی حضور افغانهایی است که قصد خروج از ایران را دارند. هر افعانی که میخواهد از ایران خارج شود باید در اردوگاهی زیر نظر اداره اتباع خارجی مورد پذیرش قرار گیرد تا وضعیت او بررسی و در مورد خروجش از ایران تصمیمگیری شود. برای طی کردن این مراحل هر فرد مقابل باجهای قرار میگیرد و مأمور ادارهی اتباع او را شناسایی و وضعیت او را بررسی میکند. چنین میزانسنی به مستند ساختاری مصاحبهای میدهد و پس از چند سوژه که مقابل مأموران باجه قرار میگیرند، فیلم به ورطه تکرار میافتد. کارگردان میکوشد با فولو و فوکوس دوربین در میزانس ایستا، پویایی صحنه را حفظ کند. گاهی نمایش برخی از سوژهها و قرار گرفتن آنها مقابل دوربین منجر به واکنش تمسخرآمیز از سوی مخاطب میگردد که شاید بتوان گفت از منظر انسانی در رویکرد واقعگرای مستند، امری ناشایست است. فیلم نمایی قرینه در ابتدا و انتها دارد که به صورت قاب در قاب خروج افغانها را از ایران نشان میدهد، پیش از این نما، دوربین با یک پلان بلند تراولینگ سوژههایی را نشان میدهد که احوالات آنها را در طول فیلم به نمایش گذاشته بود و حال با فاصله از هر یک از آنها عبور میکند. عدهای از آنها میروند و دیگر به ایران بازنخواهند گشت و اکسدوس پرده پایانی زندگی آنها در ایران بود.
خاتمه (هادی زارعی و مهدی زارعی) / بخش مسابقه ملی
مستند خاتمه هم مانند “اکسدوسِ” «بهمن کیارستمی» درباره مردم افعان و زندگی آنها در ایران است. اینبار اما همانطور که از نام فیلم برمیآید، دختری هفده ساله با نام خاتمه در مرکز فیلم قرار دارد. دختری که عاشق خواننده شدن و تحصیل است، میخواهد صدای دختران افغان باشد، اما بهسان تراژدیهای یونان باستان، گویی محکوم است به تقدیری که برای او رقم خورده است. خاتمه هم گویی پرده پایانی تراژدی زندگی دختری است که هیچگاه خواننده نخواهد شد. این مستند روایتی بیواسطه از فرار خاتمه از شر شوهر و برادرش و تلاش بهزیستی و مددکاران اجتماعی برای کمک به اوست. خاتمه تماشاگر را با شخصیتی رویاروی میسازد که به کنش دست میزند، با برادر و شوهر معتادش درگیر میشود و از بهزیستی طلب کمک میکند. اما ناگهان به هر چه گذشته، پشت پا میزند و دوباره به خانه باز میگردد؛ خانهای که پیش از او قتلگاه خواهرش بود. فیلم در نزدیکی به سوژه موفق عمل میکند؛ هم او را در کوران حوادث نشان میدهد و همه به خلوت و زنانگی او سرک میکشد. نمای رقص خاتمه به همراه دختران بهزیستی از پشت پرده و پلان نمایش سایه او از پشت در که موهایش را شانه میزند، از فصلهای زیبا و تأثیرگذار فیلم است که شاید اگر کارگردانان فیلم محدودیتی برای نمایش آنها نداشتند، همین میزانسن را برای نزدیکی به سوژه انتخاب میکردند؛ حضوری باواسطه و نزدیکی از پشت در یا پرده و نمایش سایهای از شخصیت. دختر افعانی که بنا بر سنتها همواره در سایه است؛ در سایه برادر فحاش و وحشی، در سایه شوهری که پیش از او همبستر خواهر مرحومش بوده است. فیلم از برادر و شوهر و اقوام خاتمه تصویری تماماً منفی ارائه نمیدهد و این از ویژگیهای مهم مستند خاتمه در وفاداری به ریتم واقعی زندگی است. شوهر و برادر خاتمه بر مبنای عقاید وسنتهایی عمل میکنند که به آن باور دارند و با آن رشد کردهاند. اما گویی گریزی نیست از این سنتهای بدوی و تقدیر محتوم.