فیلم شناسیمعرفی فیلم
نگاهی به پنج فیلم کوتاه؛ از نگاه «حضرت مهندس» به «جایی میان ابرها»
اینبار در "نگاهی به فیلم کوتاه" به معرفی 5 فیلم کوتاه و انیمیشن «جایی میان ابرها»، «حضرت مهندس»، «حواسپرت»، «قابلمه» و «یکسان» پرداختهایم.

فیلمهای کوتاه از جهات مختلفی دارای اهمیت هستند. یکی از این موارد هزینه تولید فیلم کوتاه است. این فیلمها عمدتاً با بودجهای اندک و با عوامل محدودتری نسبت به فیلمهای بلند ساخته میشوند. نکته مهم دیگری که در این نوع از فیلمها حائز اهمیت است، مدت زمان فیلم است. فیلمهای کوتاه همانطور که از اسم آن مشخص است زمان کمتری از فیلمهای غالب سینمایی دارند.
مضمون بخشش، یکی از مضامین مورد علاقه سازندگان ایرانی فیلم کوتاه است. محمدرضا خردمندان در «جایی میان ابرها» این مضمون را با یک ایده تازه درآمیخته که از ابتدای فیلم، تعلیق ایجاد کرده و تا حل معما، این تعلیق را حفظ میکند. دیالوگهای گزارشگر مسابقه بامزه نوشته شده و میزانسنهای انتخابی، ساده اما پرمعنا هستند.
مشکل فیلم، طراحی لباس آن است که کمک چندانی به مضمون مورد نظر نمیکند. کارگردان در «جایی میان ابرها» اشارهای جالب به یکی دیگر از آثارش به نام «گزارشگر» هم دارد و حتی از بازیگر همان فیلم هم استفاده کرده است.
ایده اولیه «حضرت مهندس» یک ایده ساده و نسبتاً پیشپاافتاده است که با اجرای مناسب فیلمساز همراه شده است؛ با این حال فیلم باید مشخص میکرد که شخصیت اصلی، به چه چیزی سرگرم شده.
این کار با توجه به تداعی بازیگر نقش اصلی که معمولاً شخصیتهای مثبت را بازی میکند، ضروری است. «حضرت مهندس» حاوی یک پایان غافلگیری بامزه است که پایان شگفتانگیز را برایش امکانپذیر کرده است.
پویانمایی «حواسپرت» اثر امیل ژاک، استفاده بیرویه از شبکههای اجتماعی را سوژه قرار داده است. در این اثر با ایدهای تازه مواجه نیستیم و پیرنگ آن کاملاً دستمالیشده است. گرهگشایی متفاوتی در کار نیست و آنچه از میزانسن و فضاسازی دیده میشود، ابداعی ندارد.
در مجموع باید گفت به نظر میرسد «حواسپرت» یک پویانمایی حرفهای نیست و بیشتر شبیه به یک پروژه دانشجویی است؛ چه از نظر کیفیت ساخت، موسیقی و فیلمنامه.
هسته مرکزی ایده «قابلمه» جالب توجه است، اما این ایده به خوبی بسط و گسترش نیافته و قابلیت پردازش بیشتری در همین ۲ دقیقه دارد. فقر خلاقیت، سوژه را هدر داده است. حسین دارابی در کارگردانی «قابلمه»، حداقلها را حفظ کرده است، اگرچه در اثر او از میزانسنهای جذاب و بدیع خبری نیست.
نقشآفرینی بازیگر نقش اصلی خوب نیست و اکتهای اغراقشده، سطح کار را پایین آورده است. دیالوگنویسی نیز کاملاً سرسری بوده و شامل هیچ خلاقیت یا جذابیتی نیست. به علاوه آن که اشتباه منطقی هم دارد.
پویانمایی اسپانیایی «یکسان» را به نوعی میتوان فیلمِ فضاسازی دانست. رنگ، نور و قاببندیهای فیلمساز درجهیک هستند و با کمک موسیقی، مضمون اثر را به شیوایی ارائه میکنند. شخصیتپردازی در «یکسان»، درست و دقیق انجام شده و همه کاراکترها هویت یافتهاند. به علاوه سازنده اثر دنیای خلقشده را حیف نکرده و از آن به کمال استفاده کرده است.
نکته جالب، شباهت مضمونی فراوانی است که بین این اثر و «فعالیتهای درونی» محصول ۲۰۱۶ دیزنی وجود دارد که طبعاً با توجه به زمان ساخت، محصول دیزنی از «یکسان» الهام گرفته و حتی برخی صحنهها را نعلبهنعل کپی کرده است.