جشنواره سینما حقیقتفیلم شناسینقد مستند
نگاهی به فیلمهای ششمین روز جشنواره سینماحقیقت
نقدی بر مستندهای «دلبند» ساخته یاسر طالبی، «رئیس کل» ساخته سید محمد مرعشی و «چشمان اورسن ولز»
دلبند (یاسر طالبی)/ بخش مسابقه ملی
پلان آغازین فیلم، نمایی نزدیک از چهره فیروزه خورشیدی شخصیت اصلی فیلم است؛ چهرهای که خطوط گذر سالها بر آن هویدا است و چشمان او که بسته میشوند و ما را به دنیای فیروزهای میبرند، دنیایی که همچنان خورشیدش تابان است و جنگل تنها مأمن و گاوها تنها همدم. در پایان فیلم نیز دوباره به همین نما بازمیگردیم، قابی که دیگر برای ما همان قاب آغاز فیلم نیست. پایانبندی مناسب فیلم و نمایش پلان ابتدایی با همان اندازه قاب، تأکید بر فردیت شخصیتی است که داستان زندگیاش بر ما گذشت و دانستیم او همچنان در روستای خود زنی یگانه است. دلبند با میاننویسهایی آغاز میشود که میتوان گفت فیلم به آنها نیازی ندارد. میاننویسها در واقع توضیحاتی هستند که بیننده در پایان خود آنها را دریافت کرده و وجود آنها در ابتدای فیلم ضروری نیست. این مستند چهار فصل از زندگی فیروزه را نشان میدهد؛ هر فصل به رنگی؛ تصاویر چشمنواز طبیعت شمال که همواره وجود متکی به نفس و قدرتمند زنی در آن مشغول فعالیت است، دلبند را تماشایی میکند و میتوان از یاد برد که گاهی ضرباهنگ فیلم مخاطب را خسته میکند. گفتار متن فیلم از زبان فیروزه و با صدای خود او روایت میشود و انتخاب درستی در راستای نمایش شخصیت مستقل و مرکزی او است؛ زنی ۸۰ ساله که همچنیان در کوه و جنگل مشغول کار است و یک دم از حرکت نمیایستد.
چشمان اورسن ولز (مارک کازینز/ ایرلند شمالی) بخش پرتره
درخشش ابدی چشمان اورسن ولز این نابغه سینما، شاید از پلانی در فیلم “مرد سوم” «کارل رید» (فیلمساز انگلیسی) در خاطر هر بیننده عاشق سینما حک شود؛ نخستین پلان حضور ولز در نقش جاودانه «هری لایم» در این فیلم. بیشک چشمان ولز برجستهترین نقش را در صورت پر جذبه او دارند. موتیف بصری مستند چشمان اورسن ولز، نمایی از یک عکس است که در آن چشمان بزرگ ولز در کانون توجه قرار دارد. این فیلم را شاید بتوان بیش از یک مستند، عاشقانه کارگردانش برای ولز دانست. گویی کارگردان نامهای را که برای ولز نوشته با تماشاگر شریک شده است. این نوع از روایت گفتار متن که آن را اصطلاحاً روایت نامهای مینامند، ریشه در ادبیات دارد. «نادر ابراهیمی» (داستاننویس و کارگردان) رمانی به نام “بار دیگر شهری که دوست میداشتم” دارد که در آن از همین روایت با زاویه دید دوم شخص بهره برده است. گفتار متن فیلم چشمان اورسن ولز بر مبنای ایده جذابی آغاز میشود که نام فیلم وامدار آن است؛ اگر اکنون ولز زنده بود، دنیای کنونی را چگونه میدید؟ نمای آغازین فیلم در پایان نیز دوباره تکرار میشود؛ نمایی نسبتاً طولانی با حرکت پن آرام دوربین؛ گویی چشمان ولز است که دنیای کنونی را نظاره میکند. ریتم آرام این مستند تماشاگر را به دنیای ولزی میبرد؛ دنیای چالرز فاستر کین و دنیایی که بسیار تحت تأثیر شکسپیر و نمایشنامههای اوست. ولز است که بر این دنیا حکومت میکند؛ نابغهای که در اوج جوانی با بیستوپنج سال سن در ۱۹۴۱ با ساخت فیلم “همشهری کین” قواعد سینمای مدرن را پایهگذاری کرد و در ۱۹۵۶ با “نشانی از شر” اختتامیهای بینظیر برای ژانر نوآر رقم زد. موتیف صوتی فیلم، صدای قلم ولز است. او عاشق طراحی بود و آن را از ۹ سالگی آغاز کرد. طرحهای بسیاری از او برجای مانده که بخشی از آنها تصاویر فیلمهایش هستند و برخی هم خودنگارهای است از احوالات خویشتن ولز. اگر ولز اکنون زنده بود دنیا را چگونه میدید؟ صدای قلمش خبر از نقش چه طرحی بر صفحه کاغذ میداد؟
رئیس کل (سید محمد مرعشی)/ خارج از مسابقه
بهترین رویکرد در مستندهای پرتره که قصد نزدیکی به چهرههای سیاسی را دارند، اختصاص دادن فصل آغازین فیلم به شخصیت انسانی و یا زندگی شخصی آنهاست. مستند رئیس کل زمانی ساخته میشود که دکتر محسن نوربخش در قید حیات نیست، بنابراین آغاز فیلم با عکسهای او و صحبتهای افراد خانواده میتواند شروعی مناسب باشد. اگرچه فیلم بیش از اندازه بر پایه مصاحبه پیش میرود، اما کارگردان میتواند ریتم آن را حفظ کند. سرگذشت محسن نوربخش با بخشی از تاریخ سه دهه گذشته ایران پیوند خورده و تأثیر او بر سیاستهای اقتصادی کشور اهمیت فراوان دارد. یکی از ویژگیهای درخور توجه این مستند، پایانبندی آن و نمایی از دریا است که تداوم حسی زیبایی را با روایت فوت نوربخش از زبان اطرافیان برقرار میسازد.